نازنین 👸دلوین👸نازنین 👸دلوین👸، تا این لحظه: 3 سال و 15 روز سن داره
وبلاگ دلوینیوبلاگ دلوینی، تا این لحظه: 3 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
مامان دلوینمامان دلوین، تا این لحظه: 36 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره
بابای دلوینبابای دلوین، تا این لحظه: 37 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره
خاله زهراخاله زهرا، تا این لحظه: 21 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

𝐝𝐞𝐥❤𝒗𝐢𝐧 رباینده دل‌ها

💚دل نیست آن دل که دلوین ندارد، بی روی دلوین دل آرام ندارد🧡

پیشرفت های دِلی خانومم در 5 ماهگی

سلام عشقم.  این ماه کلی پیشرفت داشتی. امیدوارم هیچ کدومشون یادم نره و بتونم همشونو برات بنویسم.  خب از صبح ها شروع میکنیم.  صبح ها وقتی بیدار میشی سرحال تر از بقیه مواقعی. راحت تو تختخوابت دراز میکشی و قییییق قیییق میکنی و شادی قربونت برم.  دیگه خودت دمرو میخوابی و ساعد دستاتو میذاری رو زمین و گردنتو بلند میکنی. حتی سعی میکنی خودتو به همون حالت یکم بکشی جلو.  مامانت صبح ها برات شعر ای زندگی سلام رو میخونه و تو کلی خوشت میاد.  بعد میبرتت جلوی آینه و تو کلی از دیدن خودت کیف میکنی. همه میگن دختر است دیگر. آینه دوست داره.  همینجور وقتی فیلماتو جلوی تو نگاه میکنیم از شنیدن صدای خودت و دیدن خ...
23 مهر 1400

غذا خور شدن دلوین خانومی

سلااام نفسم.  خاله زهرا رو ببخش که نمیتونه تند تند بیاد و برات بنویسه.  اصلا وقت ندارم خاله.  این ترم 9 تا درس برداشتم که شدن 20 واحد. دارم زیر بار درسام له میشم خاله. مثل اینه که با یه دست چند تا هندونه برداشته باشی. گاهی حتی فکر میکنم نمیتونم از پسشون بر بیام اینقدر که زیادن.  بگذریم عزیز دلم که اومدم در باره تو عشق زندگیم حرف بزنم.  از امروز تو هم به جمع ما غذا خورا اضافه شدی.  مامانت امروز 16 مهرماه با لعاب برنج برات شروع کرد.  از 22 مهرماه هم بهت حریره بادوم میده.  خدا رو شکر خیلی دوست داری و با اشتیاق میخوری و قاشق رو محکم تو دستت نگه میداری و میکش میزنی.  ...
16 مهر 1400

5 ماهگی جیگرم و یک سالگی وبلاگش

1... 2... 3... 4... 5.  بلههه.  امروز 5 ماهه شدی خوشگل من.  یک سال هم شد که برات وبلاگ زدم.  به سلامتی و مبارکی.  قربونت برم که من.  این ماه مامانت برات یه واکسن زد که مال آنفلوانزا و برونشیت و... دیگه نمیدونم چیه، ولی میگن واکسن زمستونه که مریضی های زمستون رو نگیری. آخه مهنا کوچولو دختر دایی هم این واکسن رو زده و مامانش میگفت خیلی خوبه. برای همین مامان تو هم بردت و برات زدن.  البته دکتر بهش گفته بوده که مثل واکسن های دیگه نیازی به کمپرس گرم و سرد نداره. ولی دو روز اول پات باد کرده بود و حسااابی بی قراری کردی نفسم.  نمیدونم چرا جدیدا خیلی گریه میکنی و بهانه گیر شدی دلو...
5 مهر 1400
1